رویای نیمه تمام...
دلتنگم... رویاهایم جایی نیمه تمام ماندند و شدم رویای نیمه تمام...
برای برگرداندن چیزی که از دست دادم ... دلم میخواهد دستانم را دراز کنم تا ماه...
ماهی که ان شب شاهد من و تو بود...
امشب ماه کامل است... درست مثل همان شب...
الان مدتهاست که از ان روز میگذرد ... خوشحالم... حداقل ماه تنهایم نگذاشت...
من رویای حقیقت هایم را در این شبها لمس می کنم..
و حقیقت های رویا را در شب و وسعت ان می بینم...
در اندرون من کسی هست و مرا یاری می کند تا خواستن را به شدن تبدیل کنم ..
و من تصمیم گرفتم رویای خویشتنم را ترسیم کنم آنگونه که بهترین باشم.
نظرات شما عزیزان:
شرمنده دیر اومدم پیشت...
اخه چند روز پیش که اومدم نمی تونستم واست کامنت بزارم
![](http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(1).gif)
خوشحالم که فراموشم نکرده بودی و اومدی بهم سر زدی عزیزم...
دوستدارم فرشته
![](http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(8).gif)
![](/weblog/file/img/m.jpg)
اما !
شیرین زبانی های تو
چیز دیگری است
صدایم کن !؟